یسنا جونمیسنا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

dokhtare naz

ماه آخر انتظار

1393/5/6 16:56
نویسنده : roghaye va kamran
96 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه زیاد نمونده تا روی ناز دخترمو ببینم ولی زمان خیلی کند میگذره، فشار و اضطراب و نگرانی منم روز به روز بیشتر میشه، ترس از زایمان، سلامتی کامل دخترم، مسئولیتایه مادرانه بعد از تولد و ... . ایشاا... که از پس همشون به خوبی بربیام. الانا دیگه خیلی سنگین شدم و تمام حرکتامو به سختی انجام میدم از نشستن و برخاستن گرفته تا خوابیدن و غذا خوردن و حتی حرف زدن که نفسم هی کم میاد. ولی همشون به دیدن روی نازت می ارزه. خواب شبم خیلی سخت و بد شده و هی بیدار میشم. دیگه الان خیلی یزرگ شدی ماشاا... که همه جای دلم حست میکنم. انقدی که به معده ام هی فشار میاد و بعد هرچیزی که میخورم سریع معدم درد میگیره و ترش میکنم. خلاصه به گفته همه و تجربه خودم دارم سخت ترین لحظات بارداری رو با رویای شیرین تو میگذرونم. ایشاا... که همه چی خوب پیش بره و تو رو تو بغلم بگیرم. ایشاا... که بتونیم بهترین پدر و مادر دنیا باشیم و بهترینا رو واست فراهم کنیم و توهم بهترین دختر دنیای ما باشی.دوست داریم یه عالمهمحبتمحبتمحبتمحبتمحبت...

پسندها (2)

نظرات (1)

خان عمو
30 مرداد 93 0:59
سلام من اومدم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به dokhtare naz می باشد